۱۸ شهریور ۱۳۸۸

کشوری به نام تهران

تازه از سفر برگشتم برای دوستی نوشتم انگار خارج بودم ولی اشتباه میکردم دوستان خارج نشین بیشتر از ملت غیور شهرستانهاتو باغن. همیشه از خودم میپرسیدم چرا ارتباط با دوستای شهرستانی ابتدا خیلی سخته البته بعدن تبدیل به یک رشته ناگسستنی میشه. چرا انقدر دید منفی نسبت به بچه تهرون تو دانشگاههای شهرستانها هست.برام باعث تعجب بود که عزیزان شهرستانی من کسایی رو تهرونی میدونستن که تو خود تهران هم اونها اقلیت بودن خود من که اونا روجایی میبینم وای میستم بر وبر نگاه میکنم البته بازهم باعث نمیشه ازشون دوری کنم یا بدم بیاد خوب اونم یه سبک زندگیه که من نمیپسندم باهاشون همنشین هم شدم وخیلی چیزاهم ارشون یاد گرفتم اگه عزیزان شهرستانی کمی فکر کنن شاید علت این دوری بی دلیل رو بتونن کشف کنن . به نظر من یکم واکنش ادما دور از مرکز به مسایل پیرامونشون کنده یعنی یکم بیحالن. بابا توحرم امام رضا این خدام محترم که با پرهای رنگارنگ میزن تو سر زوار تا منظم بشن وخدای نکرده هتک حرمت به ساحت امام نشه یه اعتراض کوچولو به حضور اون مردک کمونیست نباید بکنن چطور چسبیدن اون زن دردمند به ضریح گناه داره وبا اون پرهای بلند میزنین توسرش ولی این ادمی که عکسهای بی نامو.سیش همه جا وله توحرم میاد شماها همه خفه خون گرفتین با دو.لت و مراجع کاری نداریم کارکنان شریف حرم چرا لالن؟
از شهرهایی که عبور میکردیم عکسای شهیداشون تو بلوارهای اصلی شهر بود به همسرم گفتم اگه تعداد شهدا در این مراکز استان همین قدرباشه پس محله شما در تهران(سه راه شکوفه)دین زیادی به گردن این مردم داره وشاید بسیاری از محلات در تهران. همسری از مدرسه ای نام برد که زمان عملیات تعطیل میشد چون همه دانش اموزاش میرفتن جبهه.
بابا مردم یکم واکنشاتون بیشتر بشه به موضوعات اجتماعی همه زندگی خوردن خوابیدن نیست به خدا.

هیچ نظری موجود نیست: